فراموش کردن تو هنر میخواهد و من بی هنرترین انسانم
—
“خاموشی” بهانه است…
مشترک مورِد نظر، “فراموشی” دارد!
—
تمام سپاس من از کسی است که به من نیاز نداشت؛ اما فراموشم نکرد…
—
به خودم قول میدهم که فراموشت کنم
وقتی صبح میشود تو را که نه …
ولی!
قولم را فراموش میکنم!!!
—
اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است!
اینجا گم که مى شوى به جاى اینکه دنبالت بگردند، فراموشت مى کنند …
—
واژه ها حرف ها و کلام ها در گذر زمان میآییند و میرونند
اما خاطره خوش باهم بودن هستکه میماند
افتخاریستدر کنار شما بودن حتی اگر فراموش شدم …
—
شنیده بودم که “خاک سرد است”
این روزها اما انگار آنقدر هوا سرد است،
که زنده زنده فراموش می کنیم یکدیگر را
—
فراموش کردنت برایم مثل آب خوردن بود
از همان آب هایی که می پرد توی گلو و سالها سرفه میکنیم!
—
هرگز نفهمیدم فراموش کردن درد داشت یا فراموش شدن …
به هر حال دارم فراموش می کنم فراموش شدنم را …
—
ماههاست فراموشش کرده ام؛
خاطراتش را هم …!
ولی نمی دانم دستانم چرا هنوز به نوشتن نامش
ذوق میکنند!
—
برسنگ مزارم بنویسید آشفته دلی خفته دراین خلوت خاموش …
او زاده ی غم بود که از خاطر دوستان گشت فراموش …
—
نامت را
خاطراتت را
بوسه هایت را
و لمس حس بودنت را
همه و همه را به دست سرد باد سپردم
یادم تو را فراموش…
—
برایم مهم نیست چه میشود؛
به همه ی باورهایم سوگند
هیچ چیزی برایم مهم نیست!
فراموشت نمیکنم
یک کلام
و این یعنی
نهایت خوشبختی!!
—
خواستم خودمو گول بزنم؛ همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای و گفتم
فراموش …
یه چیزی ته قلبم خندید و گفت: یادمه
—
در عرض یک دقیقه می شه یک نفر رو خرد کرد
در یک ساعت می شه یک نفر رو دوست داشت
و در یک روز فقط یک روز می شه عاشق شد
ولی یک عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد . . .
—
فراموش کردنت کار سختی نیست!!!
کافی است دراز بکشم، چشم هایم را ببندم و برای همیشه … بمیرم!
—
وقتى که میگى:
“دیگه برای همیشه فراموشش کردى”
و هیچ احتیاجى بهش ندارى و تمام بد و بیراه های دنیا رو نصیبش میکنى …
دقیقا همون زمانیه که:
بیشتر از همیشه دلت براش تنگ شده …
—
ما بخار شیشه ایم؛ نازمون کنی اشکمون در میاد چه برسه فراموشمون کنی!
—
خاطره تنها مدرکی است که فراموشی را محکوم می کند، پس بمان در خاطرم!
—
تنها یک برگ مانده بود …
درخت گفت: منتظرت میمانم!
برگ گفت: تا بهار خداحافظ!
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود …
—
تا عشق تو آمد در قلبم، تو رفتی
تا آمدم بگویم نرو، رفته بودی
تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم …
—
عادت می کنم:
به داشتن چیزی و سپس نداشتنش
به بودن کسی و سپس به نبودنش
تنها عادت می کنم … اما فراموش نه!!!
—
اشک خشک میشه، خنده محو میشه، اما یاد تو فراموش نمیشه!
—
تو آسمون عاشقی ستاره پیدا نکنی
مدیون اشکای منی اگه فراموشم کنی
—
چون به کام دل نشد دستی در آغوشت کنم / میرم تا در غبار غم فراموشت کنم
سر در آغوش پشیمانی گذارم تا تو را / ای امید آتشین با گریه خاموشت کنم
—
دیروز می مردن، فراموش می شدن آرام آرام …
امروز چه زود از یاد می رویم بی آنکه بمیریم …
—
“بر باد رفته” صد بار بهتر است از “از یاد رفته”!
نظرات شما عزیزان: